سفارش تبلیغ
صبا ویژن

داستانهای امید (قاصدک)

شهادت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

مقدمه

بدون تردید در میان زنان و بانوان اسلامی، فاطمه زهرا که سلام خدا بر او و خاندانش باد، محبوبترین چهره دینی، علمی، ادبی، تقوایی و اخلاقی در میان مسلمانان و دیگر مردم جهان به شمار می رود. شخصیت فاطمه زهرا (ع) سیده نساء العالمین (سرور زنان جهان) اسوه و الگویی تام و تمام برای تمام زنان عاشق عفت و فضیلت است.

در دامن پاک فاطمه زهرا (ع) بود که دو امام بزرگوار و دو شخصیت ممتاز عالم بشری، حضرت امام حسن (ع) مظهر حلم و وقار و حضرت امام حسین (ع) سرور شهیدان تربیت یافتند و نیز زینب کبری (ع) حماسه مجسم و مجسمه شجاعت و نمونه یکتا در سخنوری و حق طلبی که پیام حسینی و حماسه عاشورا را در جهان اعلام کرد و نقاب شرک و ریا و پستی و دنیاپرستی را از چهره یزید و یزیدیان به یک سو زد.

کیست که نداند که مادر در تربیت فرزندان بویژه دختران، سهم بسیار زیادی دارد و فاطمه زهرا (س) بود که روح آموزش و پرورش اسلامی را در مهد عفت و کانون تقوای خانوادگی به پسران و دختران خود آموخت.

پدر و مادر: فاطمه یگانه دختر بازمانده پیغمبر اکرم حضرت محمد (ص) و خدیجه کبری می باشد.

چه بگویم درباره پدری که پیغمبر خاتم و حبیب خدا و نجات دهنده بشر از گمراهی و سیه کاری بود؟

چه بگویم درباره پدری که قلم را توان وصف کمالات اخلاقی او نیست ؟

و فصیحان و بلیغان جهان در توصیف سجایای او عاجز مانده اند ؟

و اما مادرش خدیجه دختر خویلد از نیکوترین و عفیفترین زنان عرب قبل از اسلام و در دوره اسلامی نخستین زنی که به پیامبر اکرم (ص)، شوهرش، ایمان آورد و آن چه از مال دنیا در اختیار داشت - در راه پیشرفت اسلام - کریمانه بذل کرد.

درجه وفاداری خدیجه (ع) نسبت به پیامبر (ص) را در بذل مال و جان و هستی اش، تاریخ اسلام هرگز فراموش نخواهد کرد.

همچنان که پیامبر اکرم نیز تا خدیجه زنده بود زنی دیگر نگرفت و پیوسته از فداکاریهای او یاد می کرد. رسول الله (ص) پیوسته از او به نیکی یاد می کرد و به حدی او را محترم می شمرد که گویا زنی مانند خدیجه نبوده است پیامبر اکرم می فرمایند به خدا سوگند بهتر از خدیجه کسی برای من نبود.
روزی که همه مردم کافر و بت پرست بودند، او به من ایمان آورد.
روزی که همه مرا به جادوگری و دروغگویی نسبت می دادند، او مرا تصدیق کرد.
روزی که همه از من روی می گردانیدند، خدیجه تمام اموال خود را در اختیار من گذاشت و آنها را در راه من بی دریغ خرج کرد.
خداوند از او دختری به من بخشید که مظهر پاکی و عفت و تقوا بود.

باری ، فاطمه زهرا ( ع ) چنین مادری داشت و چنان پدری . گفته اند: خدیجه از پیغمبر (ص) هفت فرزند آورد:
قاسم که کنیه ابو القاسم برای پیغمبر از همین فرزند پیدا شد. وی قبل از بعثت در دو سالگی درگذشت.
عبد الله یا طیب که او هم قبل از بعثت فوت شد.
طاهر ، که در آغاز بعثت متولد شد و بعد از بعثت درگذشت.
زینب که به ازدواج ابو العاص درآمد.
رقیه که ابتدا با عتبه و پس از آن با عثمان بن عفان ازدواج کرد و در سال دوم هجرت درگذشت.
ام کلثوم که او نیز به ازدواج عثمان - پس از رقیه - درآمد و در سال چهارم هجرت درگذشت.
هفتم فاطمه زهرا (س) که به ازدواج حضرت علی (ع) درآمد و سلاله پاک امامان بزرگوار ما ثمره این ازدواج پر شوکت و برکت است.

 

ولادت فاطمه زهرا ( ع ) را روز بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت می دانند که در مکه اتفاق افتاد.

بنابراین در هنگام هجرت، سن آن بانوی یگانه نزدیک نه سال بوده است.

نامها و لقبهایی که فاطمه (ع) دارد، همه بازگوینده صفات و سجایای ملکوتی اوست، مانند:
صدیقه طاهره ، زکیه ، زهرا ، سیدة النساء العالمین و خیر النساء و بتول ... .

کنیه های آن حضرت :

ام الحسن ، ام الحسنین ، ام الائمة ... . و شگفت تر از همه " ام ابیها " یعنی " مادر پدرش " می باشد که نشان دهنده علاقه بسیار زیاد فاطمه (ع) است به پدر بزرگوارش و این که با همه کمی سن از آغاز کودکی پناهگاه معنوی و تکیه گاه روحی - بعد از خداوند متعال - مانند خدیجه برای پدر بزرگوارش بوده است.

لقب ام ابیها را پیغمبر (ص) به دختر عزیزش عنایت کرد. چون کلمه " ام " علاوه بر مادر ، به معنی اصل و منشأ هم به کار می رود و مانند " ام الخبائث " که به شراب (سرچشمه همه زیانها و بدیها) می گویند و " ام القری " که به مکه معظمه گفته می شد ، بنابراین ام ابیها به معنی منشأ و اصل و مظهر نبوت و ولایت است ، و براستی زهرا (س) درخت سایه گستری بود که میوه های شیرین امامت و ولایت را به بار آورد .

 




دوران زندگی فاطمه زهرا ( ع )


فاطمه زهرا (س) وارث صفات بارز مادر بزرگوارش خدیجه بود - در جود و بخشش و بلندی نظر و حسن تربیت وارث مادر و در سجایای ملکوتی وارث پدر و همسری دلسوز و مهربان و فداکار برای شوهرش علی (ع) بود.

در لوح دلش جز خداپرستی و عبادت خالق متعال و دوستداری پیامبر (ص) نقشی نبسته و از ناپاکی دوران جاهلیت و بت پرستی به دور بود.

نه سال در خانه پر صفای مادر و در کنار پدر و نه سال دیگر را در کنار شوهر گرانقدرش علی مرتضی (ع) دوش به دوش وی در نشر تعلیمات اسلام و خدمات اجتماعی و کار طاقت فرسای خانه، زندگی کرد.

اوقاتش به تربیت فرزند و کار و نظافت خانه و ذکر و عبادت پروردگار می گذشت.

فاطمه (ع) دختری است که در مکتب تربیتی اسلام پرورش یافته و ایمان و تقوا در ذرات وجودش جایگزین شده بود.

فاطمه در کنار مادر و آغوش پر مهر پدر تربیت شد و علوم و معارف الهی را از سرچشمه نبوت فراگرفت و آنچه را به سالها آموخته، در خانه شوهر به مرحله عمل گذاشت و همچون مادری سالخورده و کدبانویی آزموده که تمام دوره های زندگی را گذرانده باشد - به اهل خانه و آسایش شوهر و تربیت فرزندان - توجه می کرد و نیز آنچه را در بیرون خانه می گذشت، مورد توجه قرار می داد و از حق خود و شوهرش دفاع می کرد .




مقام حضرت فاطمه (س) درقرآن وحدیث

درقرآن و سوره های مختلف آن ازدیدگاه برخی از مفسران شیعه، ‌سوره های گوناگونی درشأن و منزلت این بانوی محدثه نازل شده و احادیث فراوانی از پیامبر نقل شده است که برخی ازآنها به شرح زیر می باشد:

 

آیه مباهله ، آیات الابرار ، ‌آیه موعدت اخی لقربی ، ‌آیه تطهیر ، ‌ازمستحکماتی هستند که مفسران آن را درباره این بانوی بزرگوار تفسیر می نمایند .

 

حدیثی دیگر ازپیامبر نقل شده است که فرمود: ذرات وجود فاطمه (س) از ایمان به خداوند آکنده است. او هر لحظه در فکر خداست و هیچگاه ازیاد او غافل نمی باشد.

نقل است که هرگاه پیامبر ازسفر بازمی گشت نخست فاطمه رامی بوسید او رانوازش می کرد و می گفت: هرگاه ازسفر به خانه بازمی گردم با دیدن فاطمه خستگی راه ازتنم خارج می شود و هرگاه که می خواهم به مسافرت بروم با دیدار او جان تازه در قلبم در رگهایم جریان می یابد و با قوت قلب بیشتری ازخانه خارج می شوم. فاطمه (س) از زنان برگزیده و بزرگ عالم است که می توان آن ها رااین گونه نگارش نمود.



حضرت مریم (س) ، حضرت فاطمه (س) ،‌آسیه همسر فرعون و خدیجه مادربزرگوار


داستان

ماجرای فدک

فدک چیست؟

الف) موقعیت جغرافیایی فدک

فدک دهکده ای در شمال مدینه بود که تا آن شهر دو یا سه روز راه فاصله داشت . این دهکده در شرق خیبر و در حدود هشت فرسنگی آن واقع بود و ساکنانش همگی یهودی شمرده می شدند. امروزه فاصله خیبر تا مدینه را حدود 120 یا 160 کیلومتر ذکر می کنند .

ب) فدک و رسول خدا (ص)

در سال هفتم هجرت، پیامبر خدا (ص) برای سرکوبی یهودیان خیبر که علاوه بر پناه دادن به یهودیان توطئه گر رانده شده، از مدینه به توطئه و تحریک قبایل مختلف علیه اسلام مشغول بودند، سپاهی به آن سمت گسیل داشت و پس از چند روز محاصره دژهای آن راتصرف کرد .

پس از پیروزی کامل سپاه اسلام - با آن که اختیار اموال و جان های شکست خوردگان همگی در دست پیامبر (ص) قرار داشت - رسول خدا (ص) با بزرگواری تمام، پیشنهاد آنان را پذیرفت و به آن ها اجازه داد نصف خیبر را در اختیار داشته باشند و نصف دیگر از آن مسلمانان باشد . بدین ترتیب، یهودیان در سرزمین خود باقی ماندند تا هر ساله نصف درآمد خیبر را به مدینه ارسال دارند .

با شنیدن خبر پیروزی سپاه اسلام، فدکیان که خود را همدست خیبریان می دیدند، به هراس افتادند; اما وقتی خبر برخورد بزرگوارانه پیامبر (ص) با خیبریان را شنیدند، شادمان شدند و از رسول خدا (ص) خواستند با آنان همانند خیبریان رفتار کند . پیامبر خدا (ص) این درخواست را پذیرفت .

ج) تفاوت فقهی حکم خیبر و فدک

رفتار رسول خدا درباره فدک و خیبر یکسان می نماید; ولی این دو سرزمین حکم همسان ندارند . مناطقی که به دست مسلمانان تسخیر می شود، دو گونه است:

1 . مکان های که با جنگ و نیروی نظامی گشوده می شود . این سرزمین ها که در اصطلاح «مفتوح العنوة » (گشوده شده با قهر و سلطه) خوانده می شود، به منظور تقدیر از تلاش جنگجویان مسلمان در اختیار مسلمانان قرار می گیرد و رهبر جامعه اسلامی چگونگی تقسیم یا بهره برداری از آن را مشخص می سازد . (5) منطقه خیبر، جز دو دژ آن به نامه های «وطیح » و «سلالم » ، (6) این گونه بود .

2 . مکان هایی که با صلح گشوده می شود; یعنی مردم منطقه ای با پیمان صلح خود را تسلیم می کنند و دروازه های خود را به روی مسلمانان می گشایند . قرآن کریم اختیار این نوع سرزمین ها را تنها به رسول خدا (ص) سپرده است (7) و مسلمانان در آن هیچ حقی ندارند .

فدک و دو دژپیش گفته خیبر این گونه فتح شد. بنابراین، ملک رسول خدا (ص) گشت. طبری مورخ بزرگ می گوید: «فدک ملک خالص پیامبر خدا (ص) بود . زیرا مسلمانان آن را با سواره نظام و پیاده نظام نگشودند .»

 

فدک بعداز اینکه به تصرف ایشان درآمد جزء اموال غیرمنقول پیامبر(ص) درآمد واوآن دهکده را که نخلستان بزرگی دراطراف خود داشت به دخترش فاطمه (ص) بخشید . بعد ازماجرای انتخاب خلیفه وخلافت ابوبکر مسلمانان به گروههای مختلف تقسیم شدن واختلافاتی دربین ایشان روی دادکه بزرگترین آنها قیام مسلمیه کذاب بود که در اواخر عمر پیامبر آغازگردید وابوبکر به آن خاتمه داد . بعد ازاین وقایع حضرت فاطمه مشاهده نمود که درآمد حاصله از فدک را برای او نمی آورند. به همین جهت کسانی را نزد خلیفه فرستاد وعلت را ازاو پرسید.

 

ابو بکر پاسخ داد: مگر نشنیده ای که پیامبر بارها فرموده بود : ( نحن معاشر الانبیاء لانورث )

 

یعنی ماجماعت پیامبران را ازخو میراثی باقی نمی گذاریم .

 

هنگامی که این خبررا به حضرت دادند او که در فراق پدر سوگوار بود، آهی از ته دل کشید و باصدای بلند زار زار گریست به طوری که زنان مهاجر وانصار به گریه افتادند و حضرت فاطمه (ص) سپس خطبه پرشوری خطاب به ابو بکر ایراد نمود. (داستان کامل فدک و ادله آن)




ماجرای سقیفه بنی ساعده

با انتشار خبر رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله)، در حالی که مدینه در ماتم و سوگ فرو رفته و علی(علیه السلام)، عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر و برخی اصحاب در تدارک غسل و تدفین پیامبر خویش بودند، جمعی از انصار در سقیفه بنی ساعده، جمع شده و بر آن بودند تا سعد بن عباده، شیخی از بزرگان خزرج را به جانشینی رسول خدا نصب کنند. ابوبکر، عمر و ابوعبیده جراح با شنیدن این خبر، بی درنگ و شتابان روانه سقیفه شدند، اما علی و عباس نیز که خبر را شنیده بودند، هم چنان به تدارک تدفین جنازه رسول خدا ادامه دادند.

در اجتماع سقیفه، ابتدا سعد بن عباده درباره جانشینی رسول خدا سخنانی گفت. پس از خاتمه سخنان او، خزیمة بن ثابت در تأیید سعد و امتیاز انصار بر مهاجران در امر خلافت سخن گفت.

به دنبال او، اُسَید بن حُضیر که او نیز از طایفه خزرج و از رقبای سعد بن عباده بود، به گفت و گو برخاست و از اختصاص پیشوایی مسلمانان به مهاجران و ابوبکر دفاع کرد. مدافعان و حامیان دیگر سعد، در قالب سخنانی به انکار ادعای اُسید پرداختند و کسانی نیز در تأیید او سخن گفتند. در این حال، ابوبکر به پا خاست و با تأیید فضایل و عزت انصار، مدعی شد که پیامبر با بیان روایت: «الائمةُ مِن قُریش» پیشوایی قوم را به مهاجران اختصاص داده است.

به هر حال، در این گفت و گوها چندین نظریه درباره جانشینی پیامبر مطرح شد:

ابتدا امارت انصار، سپس با حضور مهاجران، امارت دوگانه (یکی از انصار و دیگری از مهاجران)، آن گاه امارت مهاجران و وزارت انصار، و سرانجام امارت قریش. همین مورد اخیر تحت تأثیر روایتی که ابوبکر از قول پیامبر نقل کرد و به دلیل اختلاف درونی دو طایفه اوس و خزرج به نتیجه نشست. با بالا گرفتن گفت و گوها در حالی که خزرجیان به دو دسته مدافعان و مخالفان سعد بن عباده تقسیم شده بودند، ابوبکر، ابوعبیده یا عمر را شایسته خلافت شمرد و آنان نیز وی را شایسته دانسته و بی درنگ دستان او را برای بیعت فشردند.

در این حال، اسید بن حضیر و خزرجی های مطیع او، سراغ ابوبکر آمده و با او بیعت کردند. این بیعت را که با حضور چند تن از صحابه و در غیبت غالب اصحاب برجسته دیگر رسول خدا (صلی الله علیه وآله)انجام شد، «بیعت سقیفه» نام داده اند.

عمر نیز بعدها آن را «فلته» یعنی اقدامی نااندیشیده و شتابزده شمرد.

با انتشار خبر بیعت سقیفه، افزون بر علی(علیه السلام)، عباس، ابوسفیان و دست کم دوازده صحابه برجسته دیگر پیامبر به بیعت انجام شده اعتراض کردند.

اگرچه ابوسفیان، پس از آن که به علی و عباس روی آورد و هیچ کدام پیشنهاد او را نپذیرفتند، به زودی تغییر عقیده داد و با خلیفه اول بیعت کرد، اما اصحاب نامور پیامبر تا چند ماه بعد که علی(علیه السلام) بیعت با ابوبکر را ضروری شمرد، هم چنان از بیعت امتناع کردند، کسانی مانند: سلمان فارسی، ابوذر غفاری، مقداد بن عمرو، ابی بن کعب، براء بن عازب، خالدبن سعید العاص، ابوایوب انصاری، حذیفة بن یمان، خزیمة بن ثابت، ابوالهیثم بن تیهان، عثمان بن حنیف، سهل بن حنیف، بریدة بن خضیب اسلمی، ابوالطفیل.

جز این صحابه، تعدادی دیگر از اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نیز در بیعت العامه سبقت نجستند و حضوری چشم گیر از خود نشان ندادند.

اینان تنها و مدتی بعد، حاضر به بیعت با ابوبکر شدند. تعدادی از مشهورترین این صحابه به این قرارند: زبیر بن عوام، عبدالله بن عباس، فضل بن عباس، عتبة بن ابی لهب، ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب، عبدالله بن ابوسفیان بن حارث، حسان بن ثابت، حباب بن منذر، عبدالله بن مسعود و بشیر بن سعد

یک روز پس از بیعت سقیفه، صحابه ثلاثه بر آن شدند تا با فراخواندن مسلمانان به مسجد پیامبر، بیعت چند نفره روز گذشته را به بیعت عام تبدیل کنند.

این اقدام انجام شد، اما باز هم علی(علیه السلام)که به مسجد کشانده شده بود از بیعت امتناع کرد و خلافت را حق انکارناپذیر خویش شمرد.

به دنبال مقاومت علی(علیه السلام)، فاطمه دختر پیامبر نیز در دفاع از حق علی(علیه السلام)به پا خاست، اما تمام کوشش های وی نیز بی پاسخ ماند و یگانه دختر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) با بی مهری، مورد اذیت و آزار قرار گرفت. (ماجرای کامل بنی ساعده)

 

چگونگی ازدواج فاطمه ( ص ) و علی ( ع )


از آغاز معلوم بود و همه می دانستند که جز علی ( ع ) کسی همسر ( کفو ) فاطمه دختر پیامبر عالیقدر اسلام نیست . با وجود این ، بسیاری از یاران و کسانی که خود را به پیغمبر ( ص ) نزدیک احساس می کردند ، به این وصلت چشم داشتند و این آرزو را در دل می پروردند .

نوشته اند: پس از این آزمونها عده ای از اصحاب به حضرت علی (ع) می گفتند : چرا برای ازدواج با یگانه دختر پیغمبر (ص) اقدام نمی کنی ؟ حضرت علی (ع) می فرمود: چیزی ندارم که برای این منظور قدم پیش نهم. آنان می گفتند: پیغمبر (ص) از تو چیزی نمی خواهد.

سرانجام حضرت علی (ع) زمینه را برای طرح این درخواست آماده دید.

روزی به خانه رسول اکرم (ص) رفت. اما شدت حیا مانع ابراز مقصود شد.

نوشته اند دو سه بار این عمل تکرار گردید. سومین بار پیغمبر اکرم (ص) از علی (ع) پرسید: آیا حاجتی داری؟
علی ( ع ) گفت: آری.
پیغمبر فرمود: شاید برای خواستگاری زهرا آمده ای؟
علی عرض کرد: آری.

چون مشیت و امر الهی بر این کار قرار گرفته بود و پیامبر از طریق وحی بر انجام دادن این مهم آگاه شده بود، می بایست این پیشنهاد را با دخت گرامیش نیز در میان بگذارد و از نظر او آگاه گردد.

پیامبر (ص) به دخترش فاطمه گفت: تو علی را خوب می شناسی، علی نزدیکترین افراد به من می باشد. در اسلام، سابقه فضیلت و خدمت دارد. من از خدا خواستم برای تو بهترین شوهر را برگزیند. خداوند مرا به ازدواج تو با علی امر فرموده است. بگو چه نظر داری؟

فاطمه ساکت ماند.

پیغمبر سکوت او را موجب رضا دانست و مسرور شد و صدای تکبیرش بلند شد. آن گاه پیامبر (ص) بشارت این ازدواج را به علی (ع) فرمود و مهر فاطمه را 400 مثقال نقره قرار داد و در جلسه ای که عده ای از اصحاب بودند، خطبه عقد را قراءت کرد و این ازدواج فرخنده انجام شد.

گفتنی است که علی (ع) جز یک شمشیر و یک زره و شتری برای آب کشی چیزی در اختیار نداشت. پیغمبر (ص) به علی فرمود: شمشیر را برای جهاد نگه دار، شترت را هم برای آب کشی و سفر حفظ کن، اما زره خود را بفروش تا وسایل ازدواج فراهم شود.

پیغمبر (ص) به سلمان فرمود: این زره را بفروش.

سلمان زره را به پانصد درهم فروخت. سپس گوسفندی را کشتند و ولیمه عقد ازدواج دادند. این جشن در ماه رجب سال دوم هجرت انجام شد. تمام وسایلی که به عنوان جهیزیه به خانه فاطمه زهرا (ع) دخت گرامی پیامبر (ص) آورده شده است، از 14 قلم تجاوز نمی کند:
چارقد سرانداز -
دو عدد لنگ -
یک قطیفه -
یک طاقه چادر پشمی -
4 بالش -
یک تخته حصیر -
قدح چوبی -
کوزه گلی -
مشک آب -
تنگ آبخوری -
تختخواب چوبی -
یک طشت لباسشویی -
یک آفتابه -
یک زوج دستاس
و مقداری عطر و بخور

این است جهیزیه و تمام اثاث خانه فاطمه زهرا زوجه علی (ع) سرور زنان عالم .

در شب زفاف - به جای خدیجه که به جهان باقی شتافته بود، سلمی دختر عمیس مواظبت از فاطمه زهرا را بر عهده داشت - و رسول اکرم (ص) خود شخصا با عده ای از مهاجر و انصار و یاران باوفا در مراسم عروسی شرکت فرمود- از بانک تکبیر و تهلیل فضای کوچه های مدینه روحانیتی خاص یافته بود و موج شادی و سرور بر قلبها می نشست.

پیامبر گرامی دست دخترش را در دست علی گذاشت و در حق آن زوج سعادتمند دعای خیر کرد و آنها را به خداوند بزرگ سپرد و بدین سان و با همین سادگی عروسی بهترین مردان و بهترین زنان جهان برگزار شد .

 

 

شهادت حضرت فاطمه (ص)

بعد از ماجرای سقیفه ؛ ‌عمر به خانه حضرت علی(ع) حمله ور شده و در آنرا آتش زد و داخل خانه شد و در این هنگام حضرت فاطمه سر آسیمه ازخانه بیرون آمد عمر با شمشیر به پهلوی حضرت زد و بازوی او را با تازیانه زخمی کرد به طور یکه طفلی که در بطن آن حضرت (محسن) بود سقط شد. در این هنگام علی(ع) به دفاع از فاطمه (ص) برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را بر زمین زد و خواست که او را بکشد اما غلامان عمر به درون خانه ریختند و قنفذ غلام عمر آن حضرت و همسرش فاطمه(ص) را با تازیانه مجروح کرد بطوریکه آن حضرت تا هنگام فوت جای زخم او را بر بازویش داشت. بعد ازآن قنفذ فاطمه(ص) را به طرف چهار چوب درخانه کشانید و سپس در را فشار داد تا استخوانی از پهلویش شکست و طفلش (محسن) را سقط کرد، ‌حضرت زهرا(ص) بعد ازاین ماجرا دائما دربستر بیماری بود تا به شهادت رسید.


ارسال شده در توسط امید احدی