وبلاگ :
داستانهاي اميد (قاصدك)
يادداشت :
داستان مادر دروغگوي من
نظرات :
0
خصوصي ،
7
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
پريا
فره متاسف بوم بخوا
پاسخ
من متوجه نشدم شما چي فرموديد
+
بهنام
سلام عاليييييييي بود
پاسخ
سلام متشکرم
+
خواهر اميد احدي
خيلي قشنگ بود وخيلي گريه كردم
پاسخ
خوشحالم خوشت اومده // گريه کن چون گريه غمهارو کم ميکنه ولي من نميتونم چون چشمه اشکام خشکيده
+
دايي
ساغول باجي اوغلي اوخيديم آغلاديم .ياشايشيميز آنالارا قربان.قدريني بيله هر اوغول آناسينين.
پاسخ
الهي آمين
+
سودا
سلام عالي بود موفق باشي منتظر پست هاي بهتري هستم
پاسخ
سلام ممنونم // انشاا...
+
من
خدايا...چيزي گرانبهاترازبهشتت سراغ ندارم که زيرپاي مادرم قراردهم مادرم عاشقتمممممممممممممم
پاسخ
منم خاک پاي مادرمم
+
ابوالفضل
عااااااااااااااااااااااالي بود.
پاسخ
متشکرم