وبلاگ :
داستانهاي اميد (قاصدك)
يادداشت :
اعتقاداتمان را چند مي فروشيم؟
نظرات :
0
خصوصي ،
6
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
هلوع
salam
ali boOd.... :)
movafagh bashid.... ya hagh
پاسخ
عليك سلام / ممنونم / همچنين شما / يا حق
+
آسمان
اللهم صل علي محمد و ال محمد و عجل فرجهم...
سلام...
عالي بود...وجود ما هم دگرگون شد... .
يا علي... .
پاسخ
ممنونم
+
يک طلبه
باسلام
واقعا براي من قابل فهم نيست که يک مبلغ با سابقه در مورد پولي که هيچ حقي در آن ندارد ، ترديد مي کند و حتي هوس برداشتن مال غير را دارد!!!
واقعا اجتناب از حرام به اين روشني براي يک متدين اين همه سخت شده؟ براي چنين متديناني بايد تاسف عميق خورد
پاسخ
عليك سلام / درك كردن چنين موضوعي براي من هم كه راوي هستم چندان اسون نبود ولي متاسفانه بايد درك كرد
+
رضا خدادادي
سلام بزرگوار، عالي نگاشته اي اميدوارم همواره در راه نشر انديشه هاي ناب موفق باشيد. ياحق
پاسخ
عليك سلام / ممنونم / همچنين شما
+
هيچكس!
سلام داستان آموزنده اي بود ... شايد انقد اين خريد و فروش اعتقاد رو انجام داده باشيم که دينمون تا به حال تبديل به يه بازار بورس شده باشه ... موفق باشيد
پاسخ
عليك سلام / متاسفانه ديگه مسلموني به خريد و فرش گذاشته شده كه ماها هم دلال اين گونه مسلماني هستيم
+
ريحانه خدادادي
سلام......... خيلي وقته ما اعتقاداتمون رو به فروش گذاشتيم. هر کسي در هر شرايطي به يک قيمتي..... حق ميدم به اون راننده تاکسي که همچين امتحاني در نظر بگيره. خدا همه رو به راه راست هدايت کنه. اللهم عجل الوليک الفرج
پاسخ
عليك سلام / عالي فرموديد