• وبلاگ : داستانهاي اميد (قاصدك)
  • يادداشت : سنگ ريزه هاي سياه و سفيد و دختر باهوش
  • نظرات : 1 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام دوست من

    فوق العاده قشنگ و عـــــالي بود

    در پناه حق، موفق و شاد و پيروز باشيد

    سلام اقا اميد عالي مثل هميشه........ دلم براي داستاناي شما تنگ شده بود خيلي دير به دير ميايد................
    پاسخ

    سلام سايه خانم / كمي سرم شلوغ بود / انشاا... بعد عيد سعي ميكنم زود بزود بيام

    سلام اقا اميد

    داستانتون قشنگ بود در ضمن شما هميشه در مورد من شكست نفسي مي فرماييد .

    ان شا اله كه در زندگي موفق ومويد باشيد ودر پناه ايزد يكتا زندگي خوبي داشته باشيد

    پاسخ

    عليك سلام خاله جون / ممنونم شما لطف داريد / نه اصلا عين حقيقت هست كه عرض كردم / ممنونم / همچنين شما
    ايوووووووووووووووووووووووول چ باهوش بودااااااااا
    پاسخ

    آره دختري باهوش بوده كه تونسته معاملاه رو 50-50 كنه