• وبلاگ : داستانهاي اميد (قاصدك)
  • يادداشت : داستان گردنبند جيني و پدرش
  • نظرات : 1 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام داستان جالبي بود
    پاسخ

    عليك سلام زينب خانم / ممنونم كه تشريف آورديد
    سلام اميد جان از اين داستانت خيلي استفاده کردم .
    پاسخ

    عليك سلام هادي جان / خوشحالم بدردت خورد


    سلام آقا اميد...

    ممنون از داستان زيبات....موفق وشادباشي... :)

    پاسخ

    عليك سلام زهرا خانم / قابلي نداشت / همچنين شما

    سلام مثل هميشه عالي بود واز خوندش لذت بردم.
    پاسخ

    عليك سلام خوشحالم از اينكه خوشتون اومده